ابوالفتوح رازی
>
تکبرگی در سربرگ خاطره ها

ابوالفتوح رازی

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 11:59 - جمعه 24 شهريور 1391

 

ابوالفتوح رازی

زندگي نامه :

 

وی مشهور به "ابوالفتوح رازی"، عالم و مفسر مشهور امامی بود و در حدود (480 هجری) در "ری" متولد شد. این تاریخ تقریبی را از آن رو برای وی فرض كرده اند كه منابع در ردیف استادان او از "حسن بن محمّد طوسی" ( متوفّی 500 هجری ) نام برده اند. نسبت ابوالفتوح، به گفته ی خود او به "نافل بن بُدَیل بن وَرقاء خزاعی" می رسد. بنابراین، اصل او عرب و از طایفه ی "بنی خُزاعه" بوده است. بُدَیل از صحابه بزرگ پیامبر بوده و در سال چهارم هجری در واقعه "بئرِ مَعونه" به شهادت رسید. بعضی از فرزندان او در جنگ صِفّین در ركاب حضرت علی (ع) جنگیدند و به شهادت رسیدند و برخی دیگر در دوره هایی كه به درستی دانسته نیست و شاید در همان سده ی نخست كه سیاست اِسكان اعراب در برخی از شهر های خراسان و ماوراء النّهر دنبال می شد، به ایران آمدند و در نیشابور سكنی گزیدند. آن ها به تدریج ایرانی شدند و زبانشان فارسی شد. محمد قزوینی با تتّبع در منابع تاریخی، شجره نسبت ابوالفتوح و خاندان او را تا "بدَیل بن ورقاء" ترسیم كرده و نشان داده است كه نیاكان او اغلب عالم صاحب تألیفات متعدّد بوده اند. از آن میان عمّ پدر او، "ابو محمد عبدالرّحمان بن احمد"، معروف به "مفید نیشابوری"، از زمره ی محدثان بلند پایه امامیه در عصر خویش و نزد فریقین شناخته بوده است. ابو محمد از شاگردان "سید مرتضی عَلَم الهدی"، "سید رضی" و "شیخ ابوجعفر توسی" بوده و در حدیث تألیفات بسیار داشته است. برادر او ابوسعید، "محمد بن احمد بن حسین بن احمد"، نیای بلا واسطه ابوالفتوح، كه "منتجب الدّین" از او با عنوان "شیخ مفید" یاد كرده، محدثی چیره دست و صاحب تألیفات بوده است. جد دوم او "ابوبكر احمدبن حسین بن احمد خزاعی"، نَزیِل ری، نزد سید مرتضی، سیّدبن زهره و شیخ توسی شاگردی كرده است ؛ از تألیفات او امالی الحدیث، در چهار مجلد، عیون الاحادیث و روضه در فقه، سنن و مفتاح در اصول و نیز كتاب مناسك را نام برده اند. "ابوالفتح محسن بن حسین بن احمد"، عم "محمد بن احمد بن حسین"، نیز در روزگار خود مشهور بوده است. چنانكه از منابع كهن بر می آید، اجداد او همه در "نیشابور" سكنی داشته اند و مثلاً جد بلا واسطه او، یعنی "ابو سعید محمّد بن احمد"، به تصریح "منتجب الدین رازی" هنوز هم به نیشابوری معروف بوده است. به درستی دانسته نیست كه پدر ابوالفتوح در چه سالی و چرا از نیشابور به ری كوچیده است. این قدر هست كه ری، از سده های چهارم و پنجم هجری به عنوان مركزی برای علویان و پیروان امامیه نامبردار بوده و كتابخانه های بزرگی از آثار و تألیفات دانشمندان آن فراهم آمده بود. در سال (420 هجری) كه این شهر به دست محمود غزنوی گشوده شد، بسیاری از دانشمندان امامی آن به تهمت بد دینی و قَرمطی مذهبی بر دار شدند. با این همه ری، از مركزیت نیفتاد و پس از آن همچنان كانون جنب و جوش اندیشه امامی باقی ماند، به طوری كه در كوچه و بازار آن مناقب خوانی و مراسم سوگواری شهیدان كربلا بر پا داشته می شد و زمینه ی را برای تألیف كتاب های كلامی و جدلی چندی، نظیر النقض و تبصره العوام فی معرفه مقالات الانام منسوب به سیّد مرتضی "عَلَمُ الهُدی" پدید آورد. در چنین روزگاری بود كه پدر ابوالفتوح احتمالاً بر اثر تضییقات عقیدتی كه در نیشابور برای پیروان امامیّه فراهم بود به ری كوچید و "جمال الدّین حسین"، كه بعدها با كینه "ابوالفتوح" شهرت یافت، در میانین سال های نیمه دوم سده پنجم هجری در این شهر به دنیا آمد. از كودكی و نوجوانی، جمال الدّین حسین از خلال آثار او و هم روزگاران و شاگردانش اطلاع چندانی به دست نمی آید. قدیم ترین ترجمه حال او را دو تن از معاصران و شاگردان وی، شیخ منتجب الدّین ابوالحسن علیّ بن عبیدالله بن الحسن بن الحسین بن بابویه رازی صاحب الفهرست، و رشیدالدّین ابوجعفر محمّدبن علیّ بن شهر آشوب مازندرانی، معروف به "ابن شهر آشوب" صاحب معالم العلماء، بسیار مختصر به قلم آورده و به آثار او اشاره كرده اند. صاحب كتاب "النّقض" هم چند بار نام او را با القاب احترام آمیز در ردیف مفسّران بزرگ و عالمان دینی امامّیه ذكر كرده است، امّا به جزئیّات زندگی او اشاره نمی كند. از قراین پیداست كه او مقدّمات علوم از صرف، نحو، بلاغت، اصول فقه، اخبار و تاریخ را، كه خود او در مقدمه تفسیرش بر قرآن به نام "روض الجنان و روح الجنان" بهره مندی از آن ها را برای هر مفّسری لازم می داند، فراگرفته و تا بدان جا رسیده است كه از مشایخ بزرگی نظیر "شیخ ابوعلی حسن بن محمّد توسی"، پسر شیخ توسی، "ابو محمّد عبدالرّحمان بن احمد"، "مفید نیشابوری"، "شیخ عبدالجبّار بن عبدالله بن علی مقری رازی"، "عمادالدّن ابو محمّد حسن بن قاضی استر آبادی"، "ابوالحسن علیّ بن النّاصر بن الرّضا" و پدرش "علیّ بن محمّد"، كه منابع متقدّم آن ها را در شمار مشایخ او آورده اند، اجازه روایت گرفته است. ابولفتوح با "علاّمه جارالله زَمَخْشَری" معاصر بوده و در تفسیر خود از او به احترام یادكرده است، امّا بعید می نماید كه محضر او را درك كرده باشد، زیرا زمخشری در مكّه اقامت داشته است. ابوالفتوح به شهادت تفسیرش، علاوه بر دانش های سابق الذّكر كه در آن ها استاد بوده است، در وعظ و خطابه هم دستی توانا داشته است. در كهن ترین منبع شرح حال وی، یعنی الفهرست منتجب الدّین از او با صفات "عالم و واعظ و مفسّر و متدیّن" یاد شده است. باید دانست كه واعظ و خطابه در آن زمان كار عالمان برجسته و دانشمندان بلیغ بوده است. قراین تاریخی نشان می دهد كه این فنّ هم در ری، بسیار شهرت داشته و هم در خاندان ابوالفتوح رایج بوده است. مَقدسی در توصیف ری به دانش و چیره دستی و اعظان و اندرزگران آن اشاره می كند. به علاوه، عمّ جدّش، مفید نیشابوری هم به روایت الفهرستِ منتخب الدّین "واعظ" بوده و بعید نیست كه پدر او نیز از این فنّ بی بهره نبوده است. پیداست كه ابولفتوح در ری بیش تر به وعظ و تبلیغ می پرداخته و بدین فنّ تعلّق خاطر داشته است؛ همین دلبستگی شغلی در سبك تفسیر او تأثیر آشكار گذاشته است. بنابر آن چه خود او در كتابش، موسوم به شرح شهاب الاخبار، در ذیل حدیث نبوی "انّ الله لَیُؤَیّدُ هذا الدّین بالرّجُلِ الفاجِر"، آورده است، صریحاً به اشتغال خود به وعظ و خطابه اشاره می كند و می افزاید كه مجالس وعظ و تذكیر من در "خان علّان" ری قبول عامّ یافته و همین اشتهار سبب شده است كه جمعی از همگنان بر من رشك برند و نزد والی شهر از من سعایت كنند و والی مرا از گفتن مجلس منع كند. حاصل عمر ابوالفتوح تربیت شاگردان و فرزندان نخبه و تألیف چند كتاب بوده است. از فحول شاگردان او می توان از شیخ "منتجب الدّین رازی"، صاحب كتاب الفهرست و ابن شهر آشوب، یاد كرد كه هر دو در آثار خود آگاهی هایی درباره ی او به دست داده اند. اوّلی دو اثر استاد، یعنی روض الجنان و روح الاحباب، را نزد وی خوانده و دومی به كسب اجازه ی روایت تفسیر روض الجنان از وی نائل آمده است. علاوه بر این، از "ابوطالب نصیرالدّین عبدالله حمزه ی توسی"، "صفی الدّین ابو محمّد حسن بن ابی بكر سیّار"، "عمادالدّین ابوالفرج علی"، فرزند "قطب الدّین سعیدبن هبه الله راوندی" و "شریف شرفشاه بن محمّد بن حسین بن زباره ی افطسی" نیز در زمره ی شاگردان او نام برده شده است. نام دو تن از فرزندان ابوالفتوح، كه در شمار عالمان بوده اند، در منابع ذكر شده است: "صدرالدّین علی" و "تاج الدّین ابوجعفر محمّد" كه "منتجب الدّین رازی" به ترتیب از آن ها به "فقه دَیَّن" و "فاضل وَرِع" یاد كرده است. نام تاج الدّین نیز در زمره ی شاگردان ابوالفتوح ذكر شده است. آخرین نشانی كه از حیات ابوالفتوح در دست متن اجازه ای است كه به سال (552 هجری) برای روایت روض الجنان به یكی از شاگردان خود داده است. این در حالی است كه مؤلّف كتاب "النّقض" دو بار از او با لفظ "رحمة الله علیه" یاد می كند و این امر نشان می دهد كه وی در زمان تألیف كتاب یعنی سال (556 هجری)، زنده نبوده است. بنابر تحقیقی كه اخیراً صورت گرفته سال در گذشت او (554 هجری) معّین شده است جسد او را، بنابر وصیّت خودش، در جوار مرقد امام زاده عبدالعظیم حسنی به خاك سپردند و مدفن او همواره در طول تاریخ مورد توجه و مزار خاصّ و عامّ بوده و چندین بار و از جمله در بازسازی های اخیر در حرم حضرت عبدالعظیم مرمّت شده است. صاحب "نُزهه القلوب" قدیم ترین كسی است كه نام وی را در شمار مدفونین ری آورده است و این كه "قاضی نورالله شوشتری" مدفن او را در "اصفهان" ذكر كرده ناشی از این است كه وی را با "ابوالفتوح عِجْلی" ( متوفّی 600 هجری ) در آمیخته است.

آثار :
از ابوالفتوح آثار چندی بر جای مانده و نام او را در ردیف بزرگان امامیّه در آورده است. مهم تر از همه تفسیر فارسی و بیست جلدی او، رَوض الجِنان و رَوح الجَنان فی تفسیر القرآن، است. كه بنابر تحقیقی كه اخیراً صورت گرفته دست كم نیمه اول آن قبل از سال (533 هجری) نوشته شده است. نام كتاب در الفهرست منتجب الدّین و در مناقب ابن شهر آشوب و تقریباً در همه ی نسخه های خطی قدیم و جدید، كه برخی از آنها متعلّق به سده ی ششم هجری است. رَوض الجِنان و رَوض الجَنان و تنها در معالم العلماء ابن شهر آشوب و به تبع آن در یكی از چاپ های كتاب، روح الجنان و روح الجنان آمده است كه بی تردید "روح" اوّل محرََّف "روض"باید باشد. كتاب دیگر او رَوح الاحباب و اثر محدّث شافعی، "محمّد بن سلامه ی قضاعی"، معروف به "قاضی قضاعی" كه گویا نسخه ای از آن در كتابخانه ی مركزی دانشگاه تهران موجود است. علاوه بر دو اثر بالا، "میرزا عبدالله اصفهانی"، معروف به "افندی" در كتاب ریاض العلماء، سه اثر دیگر به نام های رساله ی یوحنّا، رساله ی حسنیّه و تبصره العوام به ابوالفتوح نسبت داده است كه انتساب آن ها به وی مسلّم نیست. از ابولفتوحِ در منابع متقدّم و متأخّر با القاب و عناوین علمی و احترام آمیز یاد شده است. "منتجب الدّین رازی" او را "الامام السّعید ترجمان كلام الله تعالی" نامیده و "كیذری" از او با عنوان "الشّیخ الامام" یاد كرده است نسخه ای از تفسیر او متعلق به كتابخانه ی مجلس شورای اسلامی مورّخ 25 صفر 1058 هجری، كه از روی نسخه ای به تاریخ قبل از 606 هجری تحریر یافته، عناوین زیر را برای او آورده است : "الشّیخ الاجلّ الاَوحَد الامامُ العالم الرّئیس جمالُ‌الملّه و الدّین قِطب الاسلام و المسلمین شرف الائمه فخر العلماء مفتب الطّائفه سلطان المفسّرین ترجُمانُ كلام الله المبین" كه بر روی هم از شأن علمی او در دوره های مختلف حكایت می كند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: ابوالفتوح رازی,